تولد چهار سالگی
امسال تولد پسر ناز ما دقيقا می افتاد يکشنبه که خب هم برای مهمونها و هم برای خودمون خيلی سخت می شد. بخاطر همينم تصميم گرفتيم پنج شنبه قبل تولد آقا موچول رو برگزار کنيم تا هممون راحت تر باشيم البته بمونه که ايليا از سه ماه پيش چشم براه تولد بود ولی حيف که از ذوقش بعدازظهر نخوابيد و باعث شد اول مهمونی يک کمی اخمو بشه و همش بغلم باشه ولی بعد خدا رو شکر بهتر شد و با دوستاش کلی خوشحالی کرد . خودمم که نتونسته بودم مرخصی بگيرم تا لحظه آخر همش داشتم بدو بدو می کردم ولی خيلی بهم خوش گذشت. از مهمونامونم ممنونيم اميدوارم توی شاديهاشون شرکت کنيم.
قربونت برم من گل پسر مامانی و بابايی اميدوارم هميشه هميشه سلامت باشی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی